کد مطلب:36570 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

ترس از خداوند، معلول احساس عظمتی غیر قابل ادراک است











ترس این دو بزرگوار، جنبه عاطفی و عادی داشت. ترس از امر ناشناخته و گریزنده از تحلیل و یا ترس از چیزی كه خطر جانی دارد. امور ناشناخته نیز بسیارند و هر مجهولی ترس آور نیست. آن امری كه به دلیل عظمتش قابل هضم نیست و در آدمی القای حقارت می كند خشیت آور است و ریشه ترس از خدا این است.

ما انسانها در طول زندگی عادی و متعارفمان از بسیاری اوصاف خود غافلیم. گر چه ممكن است بدانیم كه عاجز و ناتوان و محدود هستیم، اما این عجز و جهل و محدودیت را از یاد می بریم. حال اگر در برابر موجود یا حادثه ای قرار بگیریم كه این اوصاف را به ما چنان بنمایاند كه مفری از درك و مشاهده آنها برایمان باقی نماند، آنگاه این وقوف به محدودیت و پایان پذیری هستی كوتاهمان، در ما نوعی خوف به وجود می آورد. هر چه وقوف به عمق عجز و محدودیت بیشتر باشد خوف افزونتر و عمیقتر خواهد بود. گویی به چشم خود می بینیم كه هستی مان فرومی ریزد و زوال می پذیرد گویی فنای خود را بالعیان مشاهده می كنیم.